روز موعود
جوجه طلایی من
بلاخره بابایی شما دیروز اومدن و جات واقعا خالی بود چون دست پر اومده بودن یه سری صحبتایی باهم داشتیم که پدر عزیز شما واسش هدیه تدارک دیده بود و ... (توضیح دیگه بیشتر از این نمیدم تو عکساییکه میذارم میبینین ).......... و راجع به صحبتامون بعدنا به جیگر گوشم حرف میزنم
همسر عزیزتر از جونم من و نی نی (یا نی نی های ) نیومدتون خیلی دوست داریم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی