نیستی ولی ...

بعد عقد

1397/3/5 14:12
نویسنده : شادی زندگی
513 بازدید
اشتراک گذاری

ارزوی قشنگ منفرشته

الهی من فدات بشم که خیلی وقتا دلم میخاد باشی ...

میخام زود این فلش بکا تموم شه برسیم به حال الانمون .

بعد از عقد من کارای ترم بهمن رو انجام دادمو رفتم سر درسو مشقم وخیلی اتفاق ها افتاد که میخام بیخیال گفتنش اینجا بشم و وقتی جیگر گوشم اومد وبه سنی رسید که این وبلاگ رو هدیه بدم بهش تعریف میکنمسوت، ما خیلی کارا باهم کردیم همسر مهربانتراز جانم باپول قلکه من وکمی پس انداز خودش مادرا و... تونس یه ماشین خوشمل بخره واسه خودمون .....خدایاشکرت.... بعددیگه کم کم درس منم تموم میشد و دنبال کار بودیم تواین مدت که درسم تموم شه خیلی از عزیزان رو از دست دادیم هرشش یاهفت ماه فاصله، بگذریم به مسائل خوشی بپردازیم بهتره... من هفت ترمه تموم کردم مادر شوهر وپدرشوهر عزیزم واسم ایینه وشمعدان نقره سیاه قلم خریدن که عکسشو بعدا میذارم حتما و بعد از 5ماه که درسم تموم شده بود من وشوهر خان مشغول کار شدیم تو یه شهر دور که بدون جشن فقط برا جهیزیه یه جشن کوچیک گرفتیم که فامیلای من اومدن و تصمیم براین بود که یه سالگرد ازدواج مفصل بگیریم جبران جشنمون بشه رفتیم سر خونه زندگیمون........... جا داره اینجا از همه کسایی که تو پیدا کردن این کار به ما کمک کردن تشکر کنم که همه فامیل مادری شوهر خان بود.

بعد یه سال که اومدیم شهرخودمون جشن گرفتیم البته کارای جشن رو مادرم وخواهر نازم انجام داده بودن که ایشالله جبران میکنیم.

اخرین قسمت فلش بک ....

پسندها (2)

نظرات (0)