عکسایی که قولشون داده بودم
عکسایی که قولشون داده بودم سلام عسل زندگی مامانو بابا 😘
سلام دوستای نینی وبلاگی گلم
من اومدم با عکس
دلم براتون تنگ شده حالتون خوبه؟ من که درگیر کارم و حسابی شلوغم ( خداروشکر )
حالا عکسارو از دوهفته قبل نوروز تا نوروز و مسافرت گرفته تا "13بدر بایه هفته تاخیر" و ...
قبل نوروز
اسکناس خشکا
خریدای نوروز هم برای خودم هم خاله جون نازت
ما که اجیل نخریدیم ولی از شرکت دادن بهمون
میوه هاییکه خودم خشک میکردم وباز تنبلی واسه بیرون اووردن دستگاه خشککن از کابینت ... و باسلوق هایی که سفارش دادم از اینستا
هویج مینیاتوریم ... همون جلو شهروند تموم شد😁
و اما عیدی هام ... اولی و دومی قسمتی از عیدی هایی که واسه گیفت از طرف شرکته و هلدینگ و ... دوتای بعدی واسه پدر ومادر مهربونمه
مسافرت نوروز
سال نو
سیزده بدر با یه هفته تاخیر
سالگرد مادربزرگ عزیزم 12 سال گذشت ...
بدون شرح این صفحه
میوه خشکای عکس بالا تو هتل شرکته دیدم حیف ومیل میشه خشکش کردم با همکارا زدیم تو رگ
و وقتی من رفتم برای اولین بار رست
الهه ناز مامانی
بابایی جونت برات از جنوب که بهشون بن کتاب داده بودن اسباب بازی گرفته واااااااای که چقد دلم ضعف میره کلی قربون صدشون رفتم
شکوفه های بهاری مادر
اینم عکساییکه قولشون رو داده بودم تا ثبت کنم
از این روزا بگم برات که هنوز تو اصفهانم و امشب قراره بپرم تهران ( ساعت 23 ) وقت پروازم خیلی بد افتاده ولی خوب چاره ندارم بابایی جونت هم میاد عقبم تا بریم خونمون ... دلم براش یه ذرس
یه سری کارای اداری داریم و بانکی
عرضم به حضورت میوه عمرمون ، خیلی دلمون میخاد که شمام باشی
دلت خوش و تنت سالم ... باهوش مامانی
