تقریبا ده روزی نبودم ...
میوه عمرم سلام به جیگر گوشه ام و دورد به دوستای یه هفته بیشتره که نبودم و تو آخرین اپدیتم گفته بودم که تولد بابایی جون فینگیلمه ، دیدید که بعضی وقتا میای برنامه ریزی میکنی زمان موعود که میرسه همه برنامه هات از هم میپاشه واسه منم همنطور شد روز اول عالی بود اما روز دوم ... نمیدونم کامل توضیح بدم یا نه از طرفی دلم نمیخاد وقایع ناخوشایند رو ثبت کنم . دلم گرف .... از اواخر اسفند ماه برنامه ریزی میکردم که تولد شوشوجونمو چیکار کنم اخه خیلی از کارایی که میخاستم بکنم باید جلوجلو سفارش میدادی همشون صحیح و سالم بدستم رسیدن شکر خدا . میخام یه گلایه سر بسته بکنم اخه چرا بعض...
نویسنده :
شادی زندگی
8:36