سالگرد یکی شدنمون
سلام عمر گران مادر ☃️ ما پا به نه سال گذاشتیم ، کنارهم چه روزهایی رو سپری کردیم خدارو هزاران بار شکر میکنم . چن هفته ایه نیستم خیلی خیلی شلوغ بودم خیلی اتفاقای خوب و درمقابل اتفاقای کمی خوب هم افتاد ( بلاخره زندگیه پر از شادی وغم ) باباجونت یه ماه نبود اول ماموریت بود بعدم که کارای دانشگاهش ... این بود که حدود 35 روز بدون هم بودیم ( به زبون راحته ولی برای ما یه عمر گذشت ) بعد که کارشون تموم شد زودی مرخصی گرفتن اومدن همون روز هم لباس فرم های جدید مارو دادن لباس من کارخیاطی داشت زودی رفتم هفت تیر تا کارشو اوکی کنم وبعد باهمون اژانس شرکت برگشتم خونه چون دیر وقت بود ... دیدم بله شوهرجان برگشتن ... کل هفته رو تصمیم گرف...
نویسنده :
شادی زندگی
16:49