نیستی ولی ...

سلام سلام من اومدم

1397/4/24 11:41
نویسنده : شادی زندگی
888 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه بهارم گل

سلام خیلی وقته نیستم دلم واسه وبلاگت تنگ شده و دلم هوای دوستای خوب نی نی وبلاگم رو کرده ...

این مدت که نبودم همچنان با مشکلی که پیش اومده دستو پنجه نرم میکنیم چه میشه کرد خدایا خودت کمکمون کن ، یه دوازده روزی رو با بابایی جونت مرخصی گرفتیم رفتیم دیار پدری ... خوش گذشت ینی کلی خوابیدیم به ما که هر روز زود بیدار میشیم خوابیدن تا ده صب ینی اوج لذت خندونک ... دونفر از فامیل نزدیک پدری مامانی ( خودم ) فوت شدن که تو مراسماشون شرکت کردیم خدا بیامرزدشون تو مراسم ها هم کل فامیل خودمو دیدم که خیلی وق بود همه دوره هم جمع نبودیم ایشالله توشادیا جمع شیمغمناک .

عصر هم باغ میرفتیم و هوا خیلی گرم بود کلی آلبالو چیدیم با آلو ( که من اووردم لواشک پختم و مابقی آلبالو هارو هم خشک کردم توفریزر هم گذاشتم ) از باغ حاجی بابا ( پدر بزرگ بابایی جونت ) هم یه گونی سیب زمینی که باباییت اوورد رو با مامان بزرگت نصف کردیم ... دستشون درد نکنه ایشالله پر برکت باشه ...

مامان بزرگ مهربونت بوس هم با گردو ، شیرینی محلی واسمون پختن که من بیشترشو اووردم خونه خودمون تا ببرم سرکار با چایی میچسبه و روز آخری هم میخاستیم بریم خونه مادربزرگت ( مامان بابایی ) رفتیم خوشکبار معروف شهر پدری مامانی کلی خوشکبار خریدیم .

و خیلی هم ناراحتیم بابت موضوعی ، کمر مادر بزرگ مهربونت بوس بد جور درد میکنه غمناک که منو بابایی تصمیم گرفتیم حتی واسه یه ساعت هم که شده بریم به شهر مادر بزرگ مهربونت و عیادتشون کنیم (فاصله شهر پدری من و بابایی دوساعته ) که ظهر در اومدیم رفتیم و من و بابایی به مادر بزرگت گفتیم که بهتر اگه پزشک معالج میگن جراحی بشه تا دیر نشده قبول کنن و انجام بشه من خودمم میام پرستاری میکنم از کار مرخصی میگیرم ، بعد از عیادت راهی شهر خودمون شدیم وساعت 3ونیم بامداد رسیدیم خونمون واااااااااااااای که چقد لالا داشتم فقط بی خوابیه که نمیتونم تحمل کنم .

میخام چن تا عکس بذارم :

واسه آلبالو کندن بابایی جونت

و چایی آلبالو جون جای همه سبز

​​​​​​

شیرینی که با گردو مامان بزرگ مهربون زحمتشو کشیدن پختن بغل

موقع برگشتن تو میدون آزادی زنجان رفتیم جیگرکی سید باز هم جات خالی نی نی جووووووونممحبت

 و اما لواشک جااااااان ، جااان جانانخوشمزه

و اینام عکسایی باغ و خوراکی های منو خاله جون نازت منتظر بوس 

و در آخر گلستان مامان بزرگ بوس گلت رو ببین 

امروز روز دخمل های نازه ایران زمین هستش و تولد خانوم معصومه ( س ) تبریک به همه دخترای ناز و الخصوص خواهر ناز خودم بوسبهار زندگیمون محبت و خاله جون عزیزو مهربون فینگیلای من بغل ... و چون من الان جنسیت تیکه ای از وجودمو نمیدونم پس به فرزندم هم اگه دخملی ناز فرشتهبود تبریک میگم جشن

مراقب افکارت باش فرشته زمینیه من فرشته
 

پسندها (9)

نظرات (8)

مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
24 تیر 97 17:40
خداوند لبخند زد و از لبخند او دختر آفریده شد. لبخند زیبای خداوند روزت مبارک.جشنگلجشنگلجشن
شادی زندگی
پاسخ
ممونم بابت متن خوبتون لطف دارین روز دختر به همه دختر خانومای گل مبارکگل
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
27 تیر 97 6:02
چه کیفی کردینااا
امیدوارم همیشه خوش بگذره
شادی زندگی
پاسخ
خداروشکر خوب بود جات سبز خوشگل خانونم ... روز دختر هم تبریک میگم گل
mahyamahya
27 تیر 97 13:31
به به جامون سبز
شادی زندگی
پاسخ
بله عزیزم همینطورهگل
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
30 تیر 97 0:06
همیشه خوش باشید.گل
شادی زندگی
پاسخ
ممنونم عزیزم وهمچنین شماگل
مامان زهرهمامان زهره
30 تیر 97 8:12
چه لواشكايي
نوش جان
شادی زندگی
پاسخ
جاتوووون سبز گل
مامانمامان
2 مرداد 97 21:01
همیشه بهتون خوش بگذره
شادی زندگی
پاسخ
ممونم همچنین به شما ممنون که به پیجم سر میزنین گل

8 مرداد 97 16:21
به به 
دلم آب افتاد
نوش جانتون😄👍😍
شادی زندگی
پاسخ
جاتوووووون حسابی سبزه ، الهی ببخشید میدونستم کجایین و نزدیک بودیم بهتون میاووردمگل
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
22 مرداد 97 8:47
وای چقدر چیزای خوشمزه نوش جونتون
ان شاا... به سلامتی فرشته کوچولوت بدنیا بیاد
ولی با این همه اشتیاقت برای خوردن چیزای ترش به گمونم کوچولوت گل پسره
شادی زندگی
پاسخ
سلامت باشین جاتون سبزستاره
ایشالله ممنون از دعاتون
ایشالله که خیره فعلا که توراهی ندارمگل